ای شب از رویای تو رنگین شده گرچه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر بیخودی پرسه زدیم ، صبحمان شب بشود ، بیخودی حرص زدیم ، سهممان کم نشود ، ما خدا را با خود سر دعوا بردیم وقسمها خوردیم ، ما به هم بد کردیم ، ما به هم بد گفتیم ، ماحقیقتها را زیرپا له کردیم و چقدر حض کردیم که زرنگی کردیم ، روی هرحادثه ای حرفی از پول زدیم ، از شما می پرسم : ما که را گول زدیم؟ می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
سینه از درد توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگیها کرده پاک
ای تپشهای دل سوزان من
آتشی در سایهی مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخهها پربارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با توام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
Power By:
LoxBlog.Com |